توانمندگرایی، هرگونه پیش‌داوری، سوگیریِ ذهنی منفی و تبعیض نسبت به افراد دارای ناتوانی را توصیف می‌کند. توانمندگرایی نیز مانند دیگر انواع رفتار‌های متعصبانه، ریشه‌های عمیقی در ساختار اجتماعی جامعه دارد. این تبعیض می‌تواند در زمینه‌های مختلفی مانند اشتغال، آموزش، بهداشت و درمان، و حتی در روابط شخصی و اجتماعی رخ دهد.

در بسیاری از جایگاه‌های اجتماعی، خواسته یا نا‌خواسته، جامعه مدت‌هاست که همه آسیب‌های مربوط به سلامت جسمی و روانی را نشانهٔ حقارت و پستی در نظر می‌گیرد و کسانی را که نقص جسمی دارند به جایگاه اجتماعی پایین‌تری تنزل می‌دهد.

توانمندگرایی می‌تواند شامل طیف وسیعی از رفتارها، کلمات و باورهایی باشد که برخی از آن‌ها ممکن است مستقیماً آسیب‌رسان و نامهربان به نظر نرسند. به همین دلیل است که تشخیص توانمندگرایی گاهی دشوار است. بهتر آن است، افکار برخواسته از این مفهوم اصلاح شود تا درگیر تشخیص پیچیدگی‌های انواع رفتاری و کلامی برخواسته از آن نشویم.

پیامدهای اجتماعی توانمندگرایی چیست؟

  • محرومیت از فرصت‌ها: افراد دارای ناتوانی به دلیل تبعیض و نابرابری، از بسیاری از فرصت‌ها در جامعه محروم می‌شوند. این محرومیت می‌تواند شامل عدم دسترسی به آموزش، اشتغال، مسکن مناسب و خدمات بهداشتی و درمانی باشد.
  • فقر و نابرابری اقتصادی: افراد دارای ناتوانی به دلیل عدم دسترسی به فرصت‌های شغلی و آموزشی، بیشتر در معرض خطر فقر و نابرابری اقتصادی قرار دارند.
  • انزوای اجتماعی: افراد دارای ناتوانی به دلیل تبعیض و نابرابری، ممکن است از سوی جامعه طرد شده و منزوی شوند. این انزوا می‌تواند منجر به مشکلات روحی و روانی مانند افسردگی و اضطراب شود.
  • خشونت و آزار: افراد دارای ناتوانی بیشتر در معرض خطر خشونت و آزار قرار دارند.
  • ضعف در اعتماد به نفس: افراد دارای ناتوانی به دلیل تبعیض و نابرابری، ممکن است اعتماد به نفس خود را از دست بدهند.

چگونه با توانمندگرایی مقابله کنیم؟

در اینجا 10 روش برای مقابله با توانمندگرایی ارائه می‌شود:

  1. آگاهی‌رسانی: اولین قدم برای مقابله با توانمندگرایی، افزایش آگاهی عمومی در مورد این موضوع است. صحبت با دیگران در مورد این موضوع، به اشتراک گذاشتن اطلاعات، منابع و به چالش کشیدن باورهای غلط و کلیشه‌ها، می‌تواند به افزایش آگاهی و درک مردم از توانمندگرایی کمک کند.
  2. حمایت از افراد دارای ناتوانی: یکی از بهترین راه‌های مقابله با توانمندگرایی، حمایت از افراد دارای ناتوانی است. این حمایت می‌تواند شامل موارد مختلفی مانند استخدام افراد دارای ناتوانی، استفاده از محصولات و خدمات قابل دسترس برای افراد دارای ناتوانی و حمایت از حق برابری و یکسان‌پنداری برای افراد دارای ناتوانی باشد.
  3. مقابله با زبان تبعیض‌آمیز: زبان تبعیض‌آمیز می‌تواند به طور ناخواسته باعث تداوم توانمندگرایی شود. استفاده از زبان مناسب و محترمانه در مورد افراد دارای ناتوانی، می‌تواند به تغییر نگرش‌ها و باورهای مردم کمک کند.
  4. ترویج برابری و فراگیری: برابری و فراگیری برای همه افراد، صرف نظر از توانایی‌هایشان، ضروری است. ترویج برابری و فراگیری در همه زمینه‌های زندگی، از جمله در محل کار، در مدرسه، و در جامعه، می‌تواند به مقابله با توانمندگرایی کمک کند.
  5. حمایت از قوانین و سیاست‌های ضد تبعیض: قوانین و سیاست‌های ضد تبعیض می‌توانند به محافظت از افراد دارای ناتوانی در برابر تبعیض و نابرابری کمک کنند. حمایت از این قوانین و سیاست‌ها، و تلاش برای تقویت و گسترش آن‌ها، می‌تواند به ایجاد جامعه‌ای عادلانه‌تر برای همه افراد کمک کند.
  6. به چالش کشیدن موانع فیزیکی: موانع فیزیکی می‌توانند برای افراد دارای ناتوانی بسیار چالش‌برانگیز باشند. به چالش کشیدن این موانع، و تلاش برای ایجاد محیطی قابل دسترس برای همه افراد، می‌تواند به افزایش مشارکت و حضور افراد دارای ناتوانی در جامعه کمک کند.
  7. تغییر نگرش‌ها: نگرش‌های منفی و کلیشه‌ای در مورد افراد دارای ناتوانی، یکی از ریشه‌های اصلی توانمندگرایی است. تغییر این نگرش‌ها، و ترویج نگرش‌های مثبت و احترام‌آمیز، برای مقابله با توانمندگرایی ضروری است.
  8. آموزش و توانمندسازی: آموزش و توانمندسازی افراد دارای ناتوانی می‌تواند به آن‌ها کمک کند تا بر چالش‌های توانمندگرایی غلبه کنند و به‌طور کامل در جامعه مشارکت کنند.
  9. همکاری و اتحاد: همکاری و اتحاد بین افراد دارای ناتوانی با سازمان‌های مدافع حقوق افراد دارای ناتوانی و اتحاد بین سایر افراد و سازمان‌های متعهد به برابری افراد جامعه، می‌تواند به تقویت تلاش‌ها برای مقابله با توانمندگرایی کمک کند.
  10. ممتد بودن تلاش‌ها: مقابله با توانمندگرایی یک فرآیند مداوم و طولانی‌مدت است. ادامه تلاش و تعهد به برابری و عدالت، برای ایجاد جامعه‌ای عادلانه‌تر و فراگیرتر برای همه افراد ضروری است.

چهل نمونه از رفتارهای آمیخته با توانمندگرایی (Ableism)

در محیط‌های شهری

  1. عدم وجود رمپ و آسانسور: عدم امکان دسترسی افراد دارای ناتوانی جسمی و حرکتی به مکان‌های عمومی.
  2. پله‌های بدون نرده: عدم وجود نرده برای کمک به افراد دارای ناتوانی جسمی و حرکتی در حفظ تعادل.
  3. مسیرهای ناهموار: دشوار شدن تردد افراد دارای ناتوانی جسمی، حرکتی و نابینایان.
  4. فقدان علائم و هشدارهای صوتی: عدم امکان دسترسی افراد دارای ناتوانیِ بینایی به اطلاعات محیطی.
  5. عدم وجود سرویس بهداشتی مناسب: عدم امکان استفاده افراد دارای ناتوانیِ جسمی و حرکتی از سرویس بهداشتی.
  6. نیمکت‌ و مبلمان غیرقابل دسترس: عدم امکان استفاده افراد دارای ناتوانی جسمی و حرکتی از مبلمان عمومی.
  7. فقدان مترجم زبان اشاره: عدم امکان برقراری ارتباط افراد دارای ناتوانی شنوایی با دیگران.
  8. اطلاعات غیرقابل دسترس: عدم ارائهٔ اطلاعات به فرمت‌های قابل دسترس (توصیف صوتی، زیرنویس، رونوشت متنی، زیر‌نویس‌ زنده ،لایو صوتی، زبان اشاره) برای افراد دارای ناتوانی‌های مختلف.
  9. عدم وجود صندلی‌های کافی: عدم امکان نشستن افراد دارای ناتوانی جسمی و حرکتی یا سالمندان.
  10. فضاهای پُرسَروصدا: ایجاد اضطراب و آزار برای افراد دارای ناتوانی‌های حسی.

در محیط‌های آموزشی

  1. عدم وجود امکانات آموزشی مناسب: عدم امکان تحصیل افراد دارای ناتوانی در کنار سایر افراد.
  2. معلمان و کارکنان آموزش‌ندیده: عدم آگاهی کافی از نحوهٔ آموزش و تعامل با دانش‌آموزان دارای ناتوانی.
  3. اقلام آموزشی غیرقابل دسترس: عدم ارائه اقلام آموزشی به فرمت‌های قابل دسترس برای افراد دارای ناتوانی‌های مختلف با طیف‌های توانایی گوناگون.
  4. آزمون‌ها و ارزشیابی‌های نامناسب: عدم تناسب آزمون‌ها با نیازهای افراد دارای ناتوانی.
  5. فضاهای آموزشی غیرقابل دسترس: عدم امکان دسترسی افراد دارای ناتوانی به کلاس درس، کتابخانه و سایر امکانات آموزشی.
  6. فعالیت‌های فوق برنامهٔ نافراگیر: عدم امکان شرکت افراد دارای ناتوانی در فعالیت‌های فوق برنامه.
  7. نگرش‌های تبعیض‌آمیز: نگاه منفی و ترحّم‌آمیز به دانش‌آموزان دارای ناتوانی.
  8. عدم وجود حمایت‌های مددکاری: عدم ارائه خدمات حمایتی مانند مشاوره و مددکاری به دانش‌آموزان دارای ناتوانی.
  9. برچسب‌زنی و دسته‌بندی: اطلاق عناوین و القاب منفی به دانش‌آموزان دارای ناتوانی.
  10. فقدان فرصت‌های برابر: عدم ارائه فرصت‌های برابر برای یادگیری و پیشرفت به افراد دارای ناتوانی.

در محیط‌های کاری

  1. عدم استخدام افراد دارای ناتوانی: تبعیض در استخدام افراد به دلیل ناتوانی.
  2. عدم وجود امکانات مناسب در محل کار: عدم امکان دسترسی افراد دارای ناتوانی به محل کار و انجام وظایف.
  3. فقدان آموزش‌های لازم: عدم ارائه آموزش‌های لازم به کارکنان در خصوص نحوه تعامل با افراد دارای ناتوانی.
  4. نگرش‌های تبعیض‌آمیز: نگاه منفی و ترحّم‌آمیز به کارکنان دارای ناتوانی.
  5. عدم ارتقای شغلی: عدم ارائه فرصت‌های برابر برای ارتقای شغلی به افراد دارای ناتوانی.
  6. محیط کاری غیرقابل دسترس: عدم امکان تردد و انجام وظایف برای افراد دارای ناتوانی در محیط کار.
  7. فقدان انعطاف‌پذیری: عدم در نظر گرفتن شرایط خاص افراد دارای ناتوانی در ساعات کاری و وظایف محولّه.
  8. مزایای شغلی نامناسب: عدم ارائه مزایای شغلی برابر به افراد دارای ناتوانی.
  9. آزار و اذیت و تبعیض: اذیت و آزار و تبعیض علیه افراد دارای ناتوانی در محیط کار.
  10. فقدان امنیت شغلی: عدم ثبات شغلی برای افراد دارای ناتوانی.

در رسانه‌ها

  1. عدم نمایش افراد دارای ناتوانی: عدم حضور افراد دارای ناتوانی در برنامه‌های تلویزیونی، فیلم‌ها و تبلیغات.
  2. نمایش‌های کلیشه‌ای: نمایش افراد دارای ناتوانی به‌عنوان افراد مُستأصَل، وابسته، طفیلی و نیازمند کمک و یا ریشخند کردن آن‌ها در طنز‌های سخیف و مبتذل.
  3. زبان تبعیض‌آمیز: استفاده از اصطلاحات و عبارات توهین‌آمیز و نامناسب برای اشاره به افراد دارای ناتوانی.
  4. عدم وجود زیرنویس و توضیحات صوتی: عدم امکان دسترسی افراد دارای ناتوانی شنوایی و بینایی به محتوای رسانه‌ای.
  5. فقدان تنوع: عدم آگاهی‌رسانی برای انواع ناتوانی‌های موجود در جامعهٔ افراد دارای ناتوانی در رسانه‌ها.

در روابط اجتماعی

  1. نگرش‌های ترحّم‌آمیز: نگاه منفی و ترحّم‌آمیز به افراد دارای ناتوانی.
  2. رفتارهای کودکانه: رفتار کودکانه با افراد دارای ناتوانی بدون در نظر گرفتن استقلال و بلوغ آن‌ها.
  3. نادیده‌گرفتن آن‌ها در جامعه: عدم توجه به صحبت‌ها و نظرات افراد دارای ناتوانی.
  4. محرومیت از فعالیت‌های اجتماعی: عدم دعوت و عدم امکان حضور افراد دارای ناتوانی در فعالیت‌های اجتماعی.
  5. فقدان حمایت اجتماعی: عدم وجود شبکه‌های انسانی داوطلبِ کافی برای هر نوع حمایت از افراد دارای ناتوانی و خانواده‌های آن‌ها.

در خدمات مدنی

  1. خدمات نامناسب: عدم ارائهٔ خدمات مناسب به افراد دارای ناتوانی در زمینه‌های مختلف مانند حَمل‌ونقل، بهداشت و درمان و خدمات بانکی.
  2. فقدان دسترسی به اطلاعات: عدم ارائهٔ اطلاعات به فرمت‌های قابل دسترس (توصیف صوتی، زیرنویس، رونوشت متنی، زیر‌نویس‌ زنده ،لایو صوتی، زبان اشاره) برای افراد دارای ناتوانی.
  3. فضاهای غیرقابل دسترس: عدم امکان دسترسی افراد دارای ناتوانی به مکان‌های ارائه خدمات عمومی.
  4. عدم وجود پرسنل آموزش‌دیده: عدم آگاهی پرسنل از نحوهٔ ارائه خدمات به افراد دارای ناتوانی.
  5. نگرش‌های تبعیض‌آمیز: نگاه منفی و ترحم‌آمیز پرسنل به افراد دارای ناتوانی.

در قوانین و مقررات

  1. عدم وجود قوانین حمایتی: عدم وجود قوانین کافی برای حمایت از حقوق افراد دارای ناتوانی (به جز قانون حمایت از حقوق افراد دارای معلولیت مصوب سال ۱۳۹۷ ).
  2. قوانین تبعیض‌آمیز: وجود قوانینی که افراد دارای ناتوانی را از حقوق و فرصت‌های برابر محروم می‌کنند.
  3. عدم اجرای صحیح قوانین: عدم اجرای صحیح قوانین حمایتی از حقوق افراد دارای ناتوانی.
  4. فقدان نظارت: عدم وجود نظارت کافی بر اجرای قوانین مربوط به حقوق افراد دارای ناتوانی.
  5. عدم مشارکت افراد دارای ناتوانی: عدم مشارکت افراد دارای ناتوانی در تصویب قوانین و اجرای قوانین و مقررات.

توجه: این لیست فقط شامل 40 نمونه از رفتارهای آمیخته با توانمندگرایی است و موارد بسیار دیگری نیز وجود دارد که می‌توان به این لیست اضافه کرد.

برای مقابله با توانمندگرایی، لازم است آگاهی عمومی را در مورد این موضوع افزایش دهیم و نگرش‌های منفی و تبعیض‌آمیز را به چالش بکشیم. همچنین باید قوانین و مقررات حمایتی از حقوق افراد دارای ناتوانی اجرا شود و امکانات و خدمات مناسب برای آن‌ها در همهٔ زمینه‌ها فراهم شود.

برچسب‌های به‌کار رفته در این مقاله:

دسته‌بندی موضوعی:


دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *