راهنماهای متنیِ (Instructions) دسترسپذیر، نباید تنها به ویژگیهای حسی (Sensory characteristics) وابسته باشند.
توضیحات
«ویژگیهای حسی»، یک اصطلاح پر طمطراق و در عین حال مهم اما پیچیده در حوزه دسترسیپذیری وب است. البته پیچیدگی این اصطلاح، بسیار کمتر از چیزی است که در واقع به نظر میرسد. منظور از ویژگیهای حسی اجزای صفحات وب (Components)، مواردی نظیر شکل، صدا، موقعیت قرارگیری، جهت قرار گرفتن، رنگ و اندازه هر یک از اجزا است.
شما اغلب موقع ارائه راهنماها به کاربرانتان، در زمینه ویژگیهای حسی با چالش مواجه خواهید شد؛ گفتن اینکه «از نوار جستجو در سمت راست صفحه استفاده کنید»، به کاربری که معنی سمت راست را متوجه نمیشود (مثلا نابینایان که با صفحهخوان در حال مرور صفحه هستند) یا توضیحی نظیر اینکه «روی دکمه سبزرنگ کلیک کنید» به کاربرانی که نمیتوانند رنگ سبز را تشخیص دهند، کمکی نمیکند.
روش صحیح انطباق با شاخص موفقیت «ویژگیهای حسی»
بهترین ابزار برای داشتن ادراک صحیح از ویژگیهای حسی آن است که به خرد و درایت خودتان متکی باشید. نیازی به رعایت الزامات فنی خاصی نیست و فقط باید متن را خوب و معقول بنویسید. در نظر داشته باشید که:
- علاوه بر ویژگیهای حسی، از برچسبهای متنی (Label) برای عناصر استفاده کنید
- در طراحی راهنماها فقط به ویژگیهای حسی اکتفا نکنید
- از راهنماهایی که بر صدا تکیه دارند بپرهیزید
نکتهها
ساخت راهنماهای دسترسیپذیر به نفع همه است. هرچه دستورالعملهای شما واضحتر باشد، بیشتر احتمال میرود کاربرانتان از آنها پیروی کنند. راهنمای خوب، دستورالعملی است که همزمان از چندین ویژگی حسی استفاده کند. به مثالهای زیر از منظر دسترسیپذیری توجه کنید:
۱. «از کادر جستجو استفاده کنید»
۲. «از کادر جستجوی سمت راست صفحه استفاده کنید»
۳. «به کمک مستطیل سبزرنگ با عنوان جستجو که در بالا سمت راست صفحه قرار دارد، جستجو کنید»
دو تای اول نمره قبولی نمیگیرند چرا که ویژگیهای حسی را به قدر کفایت در اختیار کاربران نمیگذارند. در سومی، از برچسبگذاری متنی (Labeling) برای کمک به کاربران استفاده شده است. اغلب اوقات در ما نوعی بیزاری برای استفاده از کلمات شکل گرفته چرا که تصور میکنیم این کار باعث سرگردانی کاربران میشود. در این مورد خاص، عکس این قضیه صادق است. وقتی احتیاج به تهیه راهنمای متنی دارید، میتوانید روی کلمات حساب کنید.
در راهنماها از بهکارگیری صداها بپرهیزید. اصولاً تشخیص معنای صدا و اینکه چه چیز باعث پخش هشدار صوتی شده برای کاربران دشوار است. مثال رایج این مسأله، استفاده از صداها برای هشدار خطا به کاربران در هنگام پر کردن فرمها است. کاربران تشخیص نمیدهند دقیقاً چه خطایی رخ داده یا حتی بعضاً متوجه نمیشوند که صدا نشاندهنده وجود خطا است. به جای این کار از سرنخهای بصری نظیر رنگها و علائم استفاده کنید.
اگر از اینکه در دستورالعملهای خود فقط به رنگ تکیه نمیکنید مطمئن هستید میتوانید در ادامه مسیر، به سمت شاخص موفقیت ۱.۴.۱ حرکت کنید.
بهتر است لینکهای زیر را ببینید:
- شرح شاخص موفقیت در کنسرسیوم وب: Sensory Characteristics 1.3.3 – Level A ↗
- شاخص موفقیت ۱.۴.۱ – کاربرد رنگها
پدیدآورندگان:
مترجم: امید هاشمی
ویراستار فنی: آرتا مکبری
ویراستار فنی دوم: حسین شرفی